انتظار فرج





از غم دوست ، در اين ميکده فرياد کشم
دادرس نيست که در هجر رخش داد کشم
داد و بيداد که در محفل ما رندي نيست
که برش شکوه برم داد ز بيداد کشم
شاديم داد، غمم داد و جفا داد و وفا
با صفا منت آن را که به من داد کشم
عاشقم ، عاشق روي تو ، نه چيز دگري
بار هجران و وصالت به دل شاد ، کشم
در غمت اي گل وحشي من ، اي خسرو من
جور مجنون ببرم ، تيشه فرهاد کشم
مردم از زندگي بي تو که با من هستي
طرفه سري است که بايد بر استاد کشم
سال ها مي گذرد حادثه ها مي آيد
انتظار فرج از نيمه خرداد کشم
منبع:مجله قدر،(ش 19)